احد کریم‌خانی/ نگاهی به تحرکات خارجی پیرامون سوریه(2)؛
سوریه ، یک گام تا پیروزی
امروز سوریه عرصه‌‌ی اصلی جنگ دیپلماتیک در خاورمیانه است؛ جنگی میان انقلاب اسلامی و استکبار جهانی. فردای خاورمیانه از آن کسی است که برنده‌‌ی این جنگ باشد و هوشیاری و دقت عمل ماست که موجبات گسترش تفکر انقلاب اسلامی در فردای خاورمیانه را فراهم خواهد آورد.
گروه بین الملل برهان/ احد کریم خانی؛ غربی‌ها پس از آن که دریافتند امکان تحقق قیام فراگیر بر ضد دولت سوریه وجود ندارد و متغیرهای داخلی-گروه‌های مخالف بشار اسد- راه به جایی نمی‌برند، تلاش نمودند با استفاده از متغیرهای خارجی از جمله ارسال کمک‌های مالی و تسلیحاتی به گروه‌های مخالف بر معادله‌های داخلی سوریه تأثیر بگذارند.
 
در این مرحله، عوامل منطقه‌ای غرب -قطر و عربستان- از خارج این کشور تلاش کردند با برجسته نمودن تقابل مذهبی و طایفه‌ای در سوریه، این کشور را به سمت اختلاف‌های عمیق و حاد ببرند. اما وجود دستگاه امنیتی و ارتش قوی سوریه موجب گردید که خیلی زود برخی از گروه‌های تروریست در این کشور و عوامل خارجی تقویت کننده‌ی آن‌ها شناسایی و برنامه‌هایشان خنثی شود.

پس از این مرحله، غربی‌ها تلاش کردند که همزمان با تقویت بیش‌تر جریان‌های مسلح در سوریه، روند مذاکره و فشار سیاسی و محدودیت‌های اقتصادی و جنگ روانی و رسانه‌ای بی‌سابقه‌ای را نیز در دستور کار قرار دهند. از این مرحله به بعد است که می‌توان از اهداف اتحادیه‌ی عرب برای حذف دولت بشار اسد رمز گشایی کرد.

از سوی دیگر، آمریکایی‌ها پس از چند ماه از بیداری اسلامی و تضعیف بی‌سابقه‌ی جبهه‌ی متحدان این کشور و قوت گرفتن جبهه‌ی مقاومت به رهبری ایران توجه ویژه‌ای به راهبرد ایجاد اجماع‌های منطقه‌ای و تقویت متحدان در منطقه کردند.
 
آن‌ها ابتدا شورای همکاری خلیج فارس را به بازی گرفتند، مانند آن چه با لشکرکشی در بحرین برای جلوگیری از قیام‌های منطقه اتفاق افتاد و سپس استفاده از نیروهای نظامی قطر و امارت به عنوان اعضای شورای همکاری خلیج فارس در جنگ لیبی و در حال حاضر با استقرار نیروهای آمریکایی اخراج شده از عراق در کشورهای عضو شورای خلیج فارس و فروش اسلحه که اخیراً روزنامه‌ی «وال استریت ژورنال» از معامله‌ی چندی پیش تسلیحاتی امارات با آمریکا به عنوان نمونه‌ای اشاره کرده است.

راهبرد تقویت متحدان آمریکا در منطقه که بارها مسوولین آمریکایی طی چند ماه اخیر از آن سخن می‌گویند، در اتفاقات شورای خلیج فارس طی چند ماه اخیر قابل رصد است. در این زمینه، دولت اردن و مراکش که رابطه‌ی نزدیکی با وهابی‌های سعودی دارند، علی‎رغم این که مانند کشورهای شورای خلیج فارس به لحاظ ثروتمندی در یک ردیف نیستند، قرار است به شورای خلیج فارس اضافه شوند تا آن‌ها نیز مقداری به لحاظ قدرت منطقه‌ای قوی شوند.
 
خیانت اتحادیه عرب

ابزار دوم منطقه‌ای، اتحادیه‌ی عرب بود که در ماجرای حمله به لیبی از اجماع آن در مورد سرنگونی دولت قذافی استفاده کردند. اما این اتحادیه همیشه با حضور کشورهایی هم‌چون سوریه، عراق، لبنان یک‌ دست کامل در اختیار برنامه‌های آمریکا نیست. بنابراین، آن‌ها با حذف کشور مستقلی هم‌چون سوریه و تحت فشار قرار دادن برخی از اعضای اتحادیه‌ی عرب به دنبال یک‎ دست کردن اتحادیه‌ی عرب برای برنامه‌های آینده‌ی خود هستند. بنابراین حذف سوریه یکی از اهداف پنهان در یک‌ دست کردن فضای اتحادیه‌ی عرب برای تحقق برنامه‌های آمریکایی است.
 
آمریکا با حذف کشور مستقلی هم‌چون سوریه و تحت فشار قرار دادن برخی از اعضای اتحادیه‌ی عرب به دنبال یک‎ دست کردن اتحادیه‌ی عرب برای برنامه‌های آینده‌ی خود است.

 

 از سوی دیگر با توجه به تأثیرهای راهبردی سوریه در منطقه طی سال‎های اخیر، سوریه چند دهه از دو قطبی کردن فضای ایرانی- عربی در منطقه جلوگیری کرده است که شاید مهم‌ترین آن، در دوران دفاع مقدس است که سوریه با قرار گرفتن در کنار ایران و مخالفت با دولت «صدام» از دو قطبی شدن ایرانی- عربی آن زمان منطقه تا حدود فراوانی جلوگیری کرد. اتحادیه‌ی عرب با حذف سوریه به طور قطع به سمت تدابیر ضد ایرانی بیش‌تری خواهد رفت و بر دو قطبی کردن فضای ایرانی- عربی خاورمیانه تلاش خواهد نمود.


هدف دیگری که می‌توان از اقدام اتحادیه‌ی عرب برداشت کرد، مربوط به اظهارنظر چندی قبل اوباما است که گفته بود: «بشار اسد یا باید برود یا تغییر رفتار بدهد»، زیرا غرب پس از نا امیدی از سرنگونی دولت اسد در سوریه با اعمال فشارهای سیاسی و محدودیت‌های اقتصادی به دنبال تغییر رفتار دولت سوریه است.

 هدف بعدی دیگر که اتحادیه‌ی عرب از این اقدام دنبال می‌کند، تشکیل دولت موازی و به اصطلاح انتقالی در کنار دولت بشار اسد است. این اتحادیه با به رسمیت شناختن مخالفان بشار اسد به دنبال عمق بخشیدن و گسترده‌تر کردن اعتراض‌ها در سوریه است.

 ضمن آن که اتحادیه‌ی عرب با این تصمیم این پیام را به داخل سوریه مخابره کرد که برای برنامه‌های مخالفان بشار اسد ارزش ویژه‌ای قایل است، زیرا درخواست تعلیق دولت اسد از اتحادیه‌ی عرب جزو درخواست‌های مخالفان بوده است، به‌طوری که «برهان غلیون» از جمله شخصیت‌های مخالف سرسخت نظام سوریه و از افراد وابسته به غرب، رییس شورای موسوم به «شورای ملی سوریه» در پیامی به اتحادیه‌ی عرب بارها درخواست کرده بود که عضویت سوریه در اتحادیه‌ی عرب به تعلیق در آید.

هدف دیگر که شواهد آن کاملاً مشخص است، ایجاد بستر برای تحریم‌های سخت‎گیرانه بر ضد سوریه در سازمان ملل است، زیرا محاسبه‌ی غربی‌ها این است که بر خلاف ایران، سوریه تاب تحمل تحریم‌های سنگین را نخواهد داشت.

هدف مرموزانه‌ی دیگری که اتحادیه‌ی عرب دنبال می‌کند، نهادینه کردن اختلاف میان انقلابیون سه کشور لیبی، تونس و مصر برای عدم ایجاد یک جریان جدید ضدآمریکایی و صهیونیستی در جهان عرب است. مجموع شواهد نشان می‌دهد که تصمیم اتحادیه‌ی عرب، بخشی از راهبرد کلان آمریکا برای فشار سیاسی و اقتصادی بر سوریه به منظور تغییر رفتار در این کشور و پذیرفتن خط سازش است. اما آیا اقدام اتحادیه‌ی عرب برای تعلیق عضویت سوریه محمل قانونی دارد؟

این تصمیم بر خلاف ماده‌ی 8 منشور اتحادیه‌ی عرب است که هر کشور عضو را از مداخله در امور داخلی دیگر کشورها منع می‌کند؛ به ویژه با توجه به تغییر رژیم یا تغییر دولت در هر یک از کشورهای دیگر عضو این اتحادیه؛ این در حالی است که سوریه یکی از 6 کشور عربی است که در سال 1945م. در شکل گیری و تدوین منشور اتحادیه‌ی عرب نقش مهمی ایفا کرد. تهدید نخست وزیر و وزیر خارجه‌ی قطر و رییس کمیته‌ی وزرای خارجه‌ی اتحادیه‌ی عرب برای ارسال پرونده‌ی سوریه به شورای امنیت نقش تخریبی اتحادیه‌ی عرب را کاملاً روشن می‌کند.

در ابتدای آغاز شورش‌های خیابانی در سوریه، آمریکا و اتحادیه‌ی اروپا تلاش کردند تا قطعنامه‌هایی برضد سوریه تصویب کنند و این کشور را تحت بند 7 منشور سازمان ملل متحد قرار دهند. بند 7 منشور سازمان ملل متحد این حق را به این نهاد بین‌المللی می‌دهد که، هر کشوری که صلح و امنیت جهانی را به مخاطره اندازد، مورد حمله‌ی نظامی قرار گیرد. با این که منشور اتحادیه‌ی عرب هرگز اختیاراتی به این نهاد برای ایفای نقش تخریبی در یک کشور عربی نداده، اما به نظر می‌رسد که اتحادیه‌ی عرب در حال حاضر به نیابت از آمریکا و دیگر کشورهای غربی عمل می‌کند.
 
بند 7 منشور سازمان ملل متحد این حق را به این نهاد بین‌المللی می‌دهد که، هر کشوری که صلح و امنیت جهانی را به مخاطره اندازد، مورد حمله‌ی نظامی قرار گیرد.

 

 آیا امکان حمله به سوریه وجود دارد؟


برخلاف آن چه تبلیغ می‌شود، سوریه به هیچ وجه مشابه لیبی نیست و امکان تکرار نسخه‌ی لیبی در سوریه وجود ندارد. قذافی باید ساقط می‌شد، اما این ملت لیبی بود که باید این مسوولیت را قبول می‌کرد. رژیم معمر قذافی به طور واقعی با مردم درگیر بود و مخالفان به شکل جمعیت‌های میلیونی حضوری 8 ماهه در میادین و خیابان‌ها داشتند، مخالفان در لیبی در داخل سرزمین لیبی و لوای رهبری معین بودند، تسلط رژیم قذافی به طرابلس و چند شهر محدود شده بود، معمر قذافی در داخل لیبی محبوبیت نداشت، قذافی مدافع دیکتاتورهایی نظیر حسنی مبارک و بن علی بود، لیبی مورد حمایت جبهه‌ی مقاومت نبود و حزب الله را در کنار خود نداشت، قدرت تدبیر و سیاست ورزی رژیم قذافی بسیار ضعیف بود و ....

 اما همه‌ی این‌ها درباره‌ی سوریه حکایت دیگری دارد، رهبری مخالفان در خارج از مرز است، از جمعیت انبوه خبری نیست و آن چه در شبکه‌هایی نظیر «الجزیره» به نمایش در می‌آید، به صورت کلیشه‌ای هر روزه حداقل 200، 300 نفر را نشان می‌دهد که در گوشه‌ای از یک شهر راهپیمایی می‌کنند، هیچ نقطه‌ای از سوریه در دست مخالفان نیست.

در بعد درون حکومتی هم فاصله‌ی لیبی با سوریه طی 8 ماه اخیر کاملاً متفاوت است. سیستم سیاسی لیبی در همان آغاز راه با شکاف مواجه شد. در درجه‌ی اول سفارتخانه‌ها سقوط کردند و یکی- دو روز بعد ارتش دو شقه شد و فرماندهان ارشد در حد وزیر دفاع به مخالفان پیوستند و اکثر اعضای کابینه نیز استعفا داده به مخالفان پیوستند.
                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                             در سوریه طی 8 ماه یک وزیر یا یک فرمانده جدا نشده است. علی‌رغم تبلیغات گسترده مبنی بر جدا شدن 30 هزار نفر از اعضای ارتش، تعداد این نیروها- براساس آن چه در رسانه‌ها آمده- طی 8 ماه به200 نفر نرسیده که در هر کشوری در عادی‌ترین شرایط هم ماهیانه بیش از 50 نفر از خدمت در ارتش فرار می‌کنند آن هم در ارتشی 500-600 هزار نفره فرار 25 نفر در یک ماه کاملاً عادی است و این هم به معنای پیوستن به مخالفان نیست، جالب این جاست که در توطئه‌ی گسترده‌ی کشورهای توطئه‌گر، بالاترین نظامی جدا شده از ارتش سوریه، یک سرهنگ دوم است. در مجموع باید مجموعه‌ای از عوامل را به عنوان محدودیت‌های ناتو در حمله به سوریه در نظر گرفت.

سوریه لیبی نیست و ناتو ظرفیت‌های حمله و یا دخالت نظامی در سوریه را ندارد. وضعیت سوریه متفاوت است. انسجام ارتش، موقعیت ژئوپولتیک این کشور، نزدیکی به عراق، لبنان، رژیم صهیونیستی و هم‌چنین ایران؛ همه‌ی این فاکتورها را باید در راستای محدودیت توان و ظرفیت‌های ناتو برای ورود به سوریه در نظر گرفت. به خصوص این که وضعیت اقتصادی کشورهای عضو ناتو نیز وخیم است و به نظر نمی‌رسد که ناتو توان ورود به بحران دیگر و لشکرکشی به سوریه را داشته باشد. ترس از پاسخ متقابل اسد به هرگونه تجاوز خارجی قبل از هر جا، متوجه تل‌آویو خواهد بود؛ امری که همواره غرب و صهیونیست‌ها از ترس سقوط رژیم تل‌آویو از آن واهمه دارند.

روزنامه‌ی «یدیعوت آحارنوت» در شماره‌ی چند روز پیش خود در این باره از تصمیم بشار اسد برای حمله به «تل‌آویو» در صورت حمله‌ی ناتو به این کشور خبر داد و نوشت: «با اولین اصابت موشک به دمشق، بشار اسد «تل آویو» را موشک باران خواهد کرد.» بنابراین در صورت دخالت قدرت‌های فرامنطقه‌ای در مسایل داخلی سوریه به طور قطع اوضاع امنیتی خاورمیانه با بحران جدیدی روبه‌رو خواهد شد که مهار این بحران در کوتاه مدت برای قدرت‌های منطقه‌ای و بین‌المللی بسیار دشوار خواهد بود.

نتیجه

سوریه از قدیم تاکنون روابط بسیار تنگاتنگی با  مقاومت و نیز حزب الله لبنان، جمهوری اسلامی ایران و جنبش‌های ضد صهیونیستی در فلسطین داشته است، از همین رو پس از آن که آمریکا و هم‌پیمانان آن در جنگ 33 روزه برضد حزب الله لبنان، جنگ 22 روزه‌ی غزه و ایجاد فتنه‌ی داخلی در حوادث پس از انتخابات سال 1388 ایران ناکام ماندند، کوشیدند تا این شکست را در سوریه جبران کنند، از همین رو میلیاردها دلار هزینه کردند تا بتوانند سوریه و وحدت ملی آن را به عنوان یکی از حامیان اصلی مقاومت هدف قرار دهند.
 
سوریه از قدیم تاکنون روابط بسیار تنگاتنگی با  مقاومت و نیز حزب الله لبنان، جمهوری اسلامی ایران و جنبش‌های ضد صهیونیستی در فلسطین داشته است.


 

 آن‌ها می‌دانستند سوریه نقطه‌ی ارتباط میان تمام نیروهای مقاومت و حامیان آن در منطقه است و در قالب نیروهای ضد مقاومت، ضد تشیع و نیز نیروهای تکفیری ضد شیعه کوشیدند تا اهداف خود را در سوریه محقق سازند.


این روزها فشار آمریکا و متحدین منطقه‌ای‌اش بر سوریه به حداکثر رسیده و البته این فشار می‌تواند بیش‌تر هم شود. اما قدرت این فشار به حدی نیست که موجبات سقوط بشار اسد را فراهم آورد. معارضین سوریه (آن‌ها که به اسقاط نظام معتقدند) با جمع‌آوری تمام توان خود هم قادر به شعله‌ور ساختن جنگ داخلی (که هدف اصلی آمریکا، رژیم صهیونیستی و...) نخواهند بود. از آن سو حجم اصلی این فشارهای بین‌المللی از جنس عملیات روانی و جنگ دیپلماتیک است چرا که نه ترکیه امکان و توان حمله به سوریه را دارد و نه اردن.

شاه اردن آن قدر گرفتار و نگران خیزش مردمش است که تا همین لحظه هم با حداکثر احتیاط مجری سیاست‌های آمریکا و عربستان برضد سوریه بوده و بعید است بتواند از این بیش‌تر به آمریکا و سعودی سرویس بدهد (مگر آن که شاه اردن قید سلطنت را زده و بزرگ‌ترین قمار عمرش را مرتکب شود!) اهالی ناتو هم این روزها بیش‌تر نگران بحران اقتصادی و حضور مردم در خیابان‌هایشان هستند و به هیچ رو امکان حضور در سوریه را ندارند. سرنوشت سوریه نیز مانند لیبی نخواهد شد چون که اکثریت مردم این کشور به «اسقاط نظام» نرسیده و اساساً اعتقادی به این مسأله ندارند.

آن چه در لیبی گذشت و قذافی را به خاک سیاه گور سپرد، اراده‌ی مردم بود نه خواست ناتو؛ چرا که اگر تصمیم «ناتو» ‌مؤثر بود امروز افغانستان وضعیت دیگری داشت. در واقع آن چه در کشورهایی مانند مصر و تونس رخ داد و منجر به تغییر رژیم‌های حاکم شد، محصول مشارکت اکثریت واقعی مردم در یک فرآیند اعتراض دسته جمعی و پیگیر بود در حالی که در تحولات سوریه به هیچ وجه اکثریت مردم دخالت ندارند بلکه اقلیتی از اپوزیسیون مسلح و دارای رویکرد کاملاً خشن تحولات این کشور را پیش می‌برند.

در واقع در سوریه یک اکثریت خاموش وجود دارد که به عقیده‌ی عموم تحلیل‌گران از جمله نظرسنجی مؤسسه‌ی «پیو» و دانشگاه «میریلند» در نوامبر 2011م. هم‌چنان به اسد علاقه دارند و خواهان کنار رفتن او نیستند. تحلیل‌گران عقیده دارند مهم‌ترین دلیل این که تحولات سوریه محصول فعالیت یک اقلیت است این است که نظام اسد تا کنون پا برجا مانده والا تردیدی نیست که اگر اکثریت مردم یک کشور تصمیم به براندازی نظام حاکم بر آن بگیرند، مانند آن چه در مصر و تونس اتفاق افتاد، سقوط رژیم حتمی است.

بدون شک شرایط کنونی سوریه سبب خواهد شد که این کشور بیش از پیش قدرت یابد و ضمن پشت سرنهادن بحران بتواند خود را به عنوان یکی از نیروهای مهم منطقه مطرح سازد. ناگفته نماند که روابط استراتژیک میان سوریه و جمهوری اسلامی ایران نقش به سزایی در ایجاد توازن در منطقه و در زمینه‌ی رویارویی با دشمنان خارجی دارد.

در این راستا سیاست‌ کلان جمهوری اسلامی و منافع انقلاب اسلامی ایجاب می‌کند که دولت بشار باقی بماند و بنا به خواست مردم سوریه و همکاری آن‌ها اصلاحات را تا مرز کسب رضایت مردم رقم بزند. بدون تردید آمریکا و رژیم صهیونیستی به دنبال یک سوریه ضعیف و درهم ریخته و درگیر جنگ داخلی‌اند و هیچ گزینه‌ای برای جایگزینی اسد در آستین ندارند. امروز سوریه عرصه‌ی اصلی جنگ دیپلماتیک در خاورمیانه است؛ جنگی میان انقلاب اسلامی و استکبار جهانی. فردای خاورمیانه از آن کسی است که برنده‌ی این جنگ باشد و هوشیاری و دقت عمل ماست که موجبات گسترش تفکر انقلاب اسلامی در فردای خاورمیانه را فراهم خواهد آورد.(*) 
 
پی نوشت‏ها:

1. جمعیت دفاع از ملت فلسطین

2. مؤسسه‌ی مطالعاتی اندیشه سازان نور

3. مرکز پژوهش‌های علمی و مطالعات استراتژیک خاورمیانه

4. مرکز بین المللی مطالعات صلح

5. خبرگزاری فارس

6. خبرگزاری مهر

7. پرس تی‌وی

8. سایت تحلیلی تبیینی برهان
 
9. سایت اسلام تایمز

10. شبکه‌ی ایران

11. روزنامه‌ی کیهان
 
*احد کریم خانی؛ کارشناس مسایل بین‏الملل/ انتهای متن/
http://www.borhan.ir/NSite/FullStory/News/?Id=2453