تأثیرات انقلاب مصر بر آیندهی پیمان کمپ دیوید
تبیین خطبههای مقاممعظمرهبری(9)؛
تأثیرات انقلاب مصر بر آیندهی پیمان کمپ دیوید
مقام معظم رهبری: «امروز مصر باید دوباره در صف اول دفاع از آرمان
فلسطین قرار گیرد و پیمان خیانت کمپ دیوید را زیر پا بگذارد و بسوزاند. مصر
انقلابى، دیگر نمیتواند انرژى و گازِ رژیم رو به زوال صهیونیستى را از
جیب ملت فقیر و گرفتار خود بدهد.»
گروه بین الملل برهان/ صالح سخاوی و وحید مرادی؛ به
قدرت رسیدن اسلامگرایان به ویژه «اخوان المسلمین» در مصر، سناریوهای
متفاوتی را دربارهی آیندهی روابط رژیم صهیونیستی و مصر به ذهن متبادر
کرد. لغو پیمان «کمپ دیوید» از سوی مصر و ایجاد درگیری میان دو طرف،
پایبندی به این قرارداد و تغییر یا اصلاح این پیمان از جمله سناریوهای
موجود است. اخوان المسلمین تأکید کرده است که در رابطهی مصر با اسراییل
تجدید نظر خواهد کرد و لغو کمپ دیوید را به رفراندوم مردمی موکول کرده است.
از سوی دیگر مقامهای رژیم صهیونیستی از این مسأله نگران بوده و در تلاش
برای رایزنی با طرف مصری هستند. در ادامه به بررسی امکان لغو پیمان کمپ
دیوید از سوی اسلامگرایان و تأثیرات لغو این پیمان از سوی آنها
میپردازیم.
پیمان کمپ دیوید
پیمان کمپ دیوید
پیمان کمپ دیوید در سال 1979م. نهایی شد. این پیمان بین رژیم صهیونیستی (مناخیم بگین) و مصر (انور سادات) و با وساطت آمریکا (جیمی کارتر) منعقد شد. مفاد اصلی این پیمان شامل موارد زیر است:
* صلح مصر با اسراییل و به رسمیت شناختن این رژیم؛
* تخلیهی صحرای سینا و استرداد آن از سوی اسراییل به مصر که در طی جنگ شش روزه توسط اسراییل به اشغال درآمده بود؛
* آغاز مذاکره جهت خودمختاری کشور فلسطینی، در کرانهی باختری رود اردن و نوار غزه که به دنبال این قرارداد دو کشور اقدام به تبادل سفیر و آغاز عادی سازی روابط دیپلماتیک کردند.
لازم به ذکر است که گزینههای اول و دوم، پس از گذشت چند سال محقق شد، اما گزینهی سوم همچنان با کارشکنیهای صهیونیستها، محقق نشده است. این در حالی است که پیمان یاد شده از زمان انعقاد تأثیرات خوبی برای رژیم صهیونیستی داشته است که برخی از آنها در ادامه میآید:
* تبدیل مصر به پایگاه آمریکا؛ زیرا آمریکا صحراى سینا را به پایگاه نیروهاى واکنش سریع خود تبدیل کرد؛
* برهم خوردن توازن قوا در منطقهی خاورمیانه به نفع رژیم صهیونیستى؛
* لغو محاصرهی اقتصادى و خروج از انزوای سیاسی کـه اعراب از بدو تشکیل رژیم صهیونیستى علیه وى اعمال مىکردند؛
* حل مسألهی آب براى رژیم صهیونیستى از طریق رساندن آبهاى رود نیل به صحراى نقب در فلسطین اشغالى؛
* باز شدن کانال سوئز به روى کشتیرانى دریایى اسراییل و تقویت نقشههاى صهیونیستى براى تسلط بر دریاى سرخ
* رخنهی مجدد صهیونیستها به آفریقا.[1]
انقلاب مصر و پیمان کمپ دیوید
پس از سقوط «حسنی مبارک» و روی کار آمدن اسلامگرایان در مصر، هراس شدیدی در میان مقامهای صهیونیستی به وجود آمد. این هراس را در واکنشهای آنان نسبت به نابودی رژیم مبارک و پس از آن به قدرت رسیدن اسلامگرایان (به ویژه اخوان المسلمین) میتوان به سهولت دید. برای مثال «شیمون پرز» رییس رژیم صهیونیستی پس از انقلاب مصر تأکید کرد که اخوان المسلمین صلح را تهدید خواهد کرد.[2] «باراک»، وزیر جنگ این رژیم نیز تأکید کرد که اخوان المسلمین به خواست مردم مصر عمل میکند و متعهد به پیمان کمپ دیوید نخواهد بود.[3] «بنیامین نتانیاهو» نیز روی کار آمدن اسلامگرایان را «تهدید بزرگ» خواند.[4] چنین اظهارنظرهایی نشان دهندهی هراس مقامهای اسراییل از احتمال لغو پیمان کمپ دیوید است.
رژیم صهیونیستی با امضای نهایی این پیمان در سال 1979م. از ناحیهی جنوب و جنوب غرب تهدیدی را متوجه خود نمیدید. این رژیم هرچند به دنبال این توافق، صحرای سینا را از دست داد، اما پس از مدتی توانست بسیاری از کشورهای عربی را با خود همراه سازد و مصر را که قدرتی بزرگ در میان کشورهای عربی خاورمیانه محسوب میشد، در پازل خود قرار دهد. مصر پس از امضای این پیمان و تا پیش از وقوع انقلاب در کشورش، نه تنها تهدیدی برای رژیم صهیونیستی نبود، بلکه حکومت دست نشاندهی حسنی مبارک با بستن گذرگاه «رفح» و راههای دیگر، بر حماس و ساکنان نوار غزه فشار میآورد و اسباب ضعف اقتصادی و ایدئولوژیک آنها را برای اسراییل فراهم میکرد.
در مقابل، بر اساس این توافقنامه مصر
هم شبه جزیرهی سینا را پس گرفت و هم با دریافت چندین میلیارد دلار کمک
مالی از آمریکا، به طور کامل به آمریکا وابسته شد. اما پس از سقوط حسنی
مبارک در انقلاب 25 ژانویه مصر و به ویژه پیروزی اسلامگرایان در انتخابات
پارلمانی، هراس و شک و تردید در میان مقامهای صهیونیستی افزایش یافته است.
چرا که لغو این پیمان به معنای عدم به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی، عدم
تعهد به حفظ امنیت اسراییل در جنوب، نزدیکی حماس و جریان مقاومت به اسلام
گرایان مصر، تقویت موقعیت سیاسی حماس، گسترش مشی نظامیگری این گروه،
احتمال بروز یک درگیری در جنوب و در یک کلام تهدید امنیت داخلی رژیم
صهیونیستی است. بنابراین این رژیم در موقعیت بلاتکلیفی قرار گرفته و خود را
در معرض تهدید میبیند.
لغو
این پیمان به معنای عدم به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی، عدم تعهد به حفظ
امنیت اسراییل در جنوب، نزدیکی حماس و جریان مقاومت به اسلام گرایان مصر،
تقویت موقعیت سیاسی حماس، گسترش مشی نظامیگری این گروه، احتمال بروز یک
درگیری در جنوب و در یک کلام تهدید امنیت داخلی رژیم صهیونیستی است.
بنابراین این رژیم در موقعیت بلاتکلیفی قرار گرفته و خود را در معرض تهدید
میبیند.
اسلامگرایان و شیوهی تعامل با رژیم صهیونیستی
شواهد حاکی از آن است که جریان اسلامگرایی در مصر همواره دارای انشعابات متعدد فکری و عملی بوده است. در یک تقسیمبندی کلی، سه جریان اسلامگرا در مصر قابل تفکیک است که طیفی از گروههای جهادی تا اسلامگرایان همپیمان دولت را تشکیل میدهد. نخستین جریان مربوط به گروههای به شدت افراطی متشکل از جنبشهای جهادی با گرایشهای مسلحانه است که هدف آنها جایگزین کردن خلافت اسلامی و مبارزه با مظاهر فساد میباشد. از جمله مهمترین و شناخته شده ترین نمونهی این گروهها جماعت «الجهاد الاسلامی» است که با ترور «انور سادات» اهمیت زیادی پیدا کرد. دومین انشعاب فکری از اسلام سیاسی در مصر شامل تشکیلات اسلامی رسمی و متحد با حاکمیت است که دانشگاه الازهر هستهی مرکزی آنها را تشکیل میدهد. در نهایت، اخوان المسلمین مهمترین و در عین حال سازمان یافتهترین نمایندهی اسلام سیاسی در مصر محسوب میگردد.[5]
توجه به این نکته ضروری است که الگوی رفتاری اخوان طی سالهای گذشته از فراز و فرودهای مختلفی برخوردار بوده است. به این ترتیب، دوران رهبری «حسن البناء» را میتوان دوران غلبهی گفتمان مبارزهی جهادی و الگوهای انقلابی دانست. اما در سالهای بعد به دلیل تأثیر عواملی از قبیل حاکمیت دولت اقتدارگرا، بی اعتنایی به ویژگیهای هویتی – فرهنگی مردم، فقر و نابرابری اجتماعی، عدم امکان مشارکت سیاسی رضایت بخش، احساس درماندگی در برابر اسراییل و از همه مهمتر تسرّی فرآیندهای جهانی عرفی شدن به جامعهی مصری اخوان را به سوی اتخاذ الگوی «مسالمت آمیز» و مشارکت در فعالیتهای عام المنفعهی اجتماعی و آموزشی سوق داد.[6]
انتخابات پارلمانی مصر جریانهای اسلامگرا را در مرکز توجه قرار داد. از آنجایی که اسلام گرایان اکثریت را در پارلمان مصر به دست آوردند، طبعاً تأثیرات زیادی در داخل و خارج این کشور ایفا خواهند کرد. (البته این امر در صورتی است که اسلامگراها بتوانند قدرت را به طور کامل به دست بگیرند.) در این راستا، باید توجه داشت که گروههای سلفی که عموماً توسط عربستان تغذیهی فکری و مالی میشوند، همان طور که به طور رسمی نیز اعلام کردهاند، احتمالاً به این پیمان پایبند خواهند ماند.[7] اما اخوان المسلمین بارها اعلام کرده است که اسراییل را به رسمیت نخواهد شناخت و پس از این که چند بار احتمال لغو پیمان کمپ دیوید را مطرح کرد، به طور رسمی اعلام داشته است که لغو این پیمان یا پایبندی به آن را به رفراندوم خواهد گذاشت.[8]
چنین اختلاف نظرهایی که به طور رسمی نیز اعلام میشود، قطعاً در تصمیمهای آینده مؤثر خواهد بود و احتمالاً قصد اخوان برای لغو این پیمان را با چالش مواجه سازد. به طور قطع در این میان نقش ارتش را نیز نباید نادیده گرفت. ارتش مصر اعلام کرده است که به تعهدات بینالمللی مصر پایبند خواهد بود و در حال حاضر نیز در تحولات مصر تأثیرگذار است. از این رو تصمیمگیری اسلامگرایان (با محوریت اخوان) برای به رفراندوم گذاشتن لغو این پیمان یا هر اقدام دیگر، پس از آن خواهد بود که یا با ارتش در این مورد به توافق برسند یا اینکه با فشار مردم و اسلامگرایان از قدرت ارتش کاسته شود و اسلامگرایان در رأس تحولات مصر قرار گیرند. زیرا در وضعیت کنونی، ارتش و اخوان المسلمین دو بازیگر اصلی فضای سیاسی مصر به شمار میآیند که تحولات آیندهی این کشور در گروه تعامل این دو بازیگر خواهد بود. ارتش به عنوان یک نهاد مسلط، مأمور برقراری ثبات، امنیت و مدیریت امور در دورهی انتقالی را بر عهده دارد و اخوان المسلمین به دلیل برخورداری از بدنهی اجتماعی بسیار قوی به عنوان نیروی جایگزین ارتش در دوران بعد از انتقالی مطرح میباشد. بنابراین، طبیعی است که توجه به واکنش ارتش از مؤلفههای اساسی در فرآیند تصمیمگیری اخوان المسلمین محسوب گردد.
پیامدهای لغو پیمان کمپدیوید از سوی مصر
پیرامون بازتاب انقلاب مصر بر پیمان کمپ دیوید سناریوهای مختلفی مطرح میباشد که در ادامه به آنها اشاره خواهد شد:
1. مصر در یک اقدام انقلابی، پیمان کمپ دیوید را ملغی اعلام خواهد کرد.
2. پیش از لغو پیمان توسط مصر، رژیم صهیونیستی آن را یک جانبه ملغی میکند.
3. برخی اصلاحات و تغییرات، از سوی طرف مصری یا صهیونیستی، در مفاد پیمان به وجود آید و در مورد آن توافق حاصل گردد.
4.
اسلامگرایان موفق به متقاعد کردن سایر گروهها و احزاب مشارکت کننده در
حکومت آیندهی مصر جهت لغو این پیمان نگردند و وضعیت به همین منوال باقی
بماند.
در ادامه باید توجه داشت که در صورت لغو این پیمان توسط مصر، دو نوع واکنش از سوی اسرائیل قابل پیش بینی است:
1. با توجه به مفاد این پیمان، حفظ امنیت اسراییل و به رسمیت شناختن آن برای رژیم صهیونیستی بسیار مهم است و این پیمان، دو مورد یاد شده را تأمین میکند. از این رو میتوان استدلال کرد که در صورت لغو یکجانبهی پیمان کمپ دیوید توسط مصر، اولین اتفاقی که رخ خواهد داد، حملهی اسراییل با همکاری آمریکا به صحرای سینا و یا تهدید به این حمله است. بنابراین، احتمال واکنشی سریع و حتی غیرعاقلانه در مواجهه با چالش امنیتی یاد شده از سوی رژیم صهیونیستی بسیار محتمل است. به ویژه اگر حمایت آمریکا و سایر کشورهای غربی را نیز جلب نماید، این اقدام را با قوت بیشتری انجام میدهد. این برآورد به این باز میگردد که طرف مقابل مصر در این پیمان، تنها رژیم صهیونیستی نیست، بلکه حامی اصلی این رژیم یعنی ایالات متحده نیز در یک ضلع این مثلث قرار دارد. در نتیجه لغو این پیمان از سویی منجر به قطع کمکهای سالیانهی آمریکا به مصر خواهد شد و از سوی دیگر احتمال فراوانی وجود دارد که این کشور، اسراییل را در حمله به مصر حمایت کند.
از سوی دیگر با مراجعه به فضای تاریخی زمان انعقاد این پیمان، در مییابیم که فضای منطقه کاملاً ضد اسراییلی بوده است و این پیمان باعث گردید کشورهای عربی خاورمیانه واکنش شدیدی به مصر نشان داده و حتی این کشور را از اتحادیهی عرب اخراج کنند. البته با گذشت زمان کوتاهی، آن کشورها نیز به مصر پیوستند. در حال حاضر نیز چنین فضایی، البته در نقطهی مقابل، وجود دارد. مصر اگر اقدام به لغو این پیمان کند، بعید نیست که با واکنش تندی از سوی اتحادیهی عرب به رهبری عربستان مواجه نگردد و این فشارها میتواند حتی منجر به بازگشت به وضع قبلی شود. البته هرچند فضای منطقه به سمت بیداری اسلامی پیش رفته است، اما از آنجایی که اتحادیهی عرب در قبضهی کشورهایی است که اسراییلی هستند، احتمال این نوع واکنش نیز زیاد است.
مصر
اگر اقدام به لغو این پیمان کند، بعید نیست که با واکنش تندی از سوی
اتحادیهی عرب به رهبری عربستان مواجه نگردد و این فشارها میتواند حتی
منجر به بازگشت به وضع قبلی شود. البته هرچند فضای منطقه به سمت بیداری
اسلامی پیش رفته است، اما از آنجایی که اتحادیهی عرب در قبضهی کشورهایی
است که اسراییلی هستند، احتمال این نوع واکنش نیز زیاد است.
نکتهی
دیگر این که لغو این پیمان در صورتی مفید خواهد بود که با همراهی سایر
کشورها همراه شده و اسراییل را در موقعیت فروپاشی و نابودی قرار دهد، وگرنه
با در نظر گرفتن هزینه و فایدهی این اقدام، هزینهی آن بیشتر خواهد شد.
این اقدام نه تنها به هدف اصلی منجر نمیشود، بلکه ممکن است رژیم صهیونیستی
به طور کلی به حداقل پایبندی خود به پیمانهای بین المللی نیز باقی نماند
و اقدام به اشغال کامل نوار غزه و کرانهی باختری نماید. اشغال کرانهی
باختری و نوار غزه نیز با واکنش تند جریان مقاومت در منطقه مواجه شده و
منجر به بروز یک درگیری منطقهای بین محور مقاومت به رهبری ایران و محور
سازش با محوریت عربستان خواهد شد. اگرچه لازم به ذکر است که با توجه به
شرایط منطقه احتمال ورود همه جانبهی جبههی مقاومت به جنگ برضد اسراییل
بسیار پایین است و میتوان انتظار داشت که این جنگ به صورت نیابتی (همچون
جنگ 33 روزه) باشد. در نهایت نیز باید به الگوی رفتاری سیاسی اخوان
المسلمین توجه نمود. اخوان المسلمین به عنوان تأثیرگذارترین نیروی سیاسی
در مصر، دارای الگوی مبارزاتی و انقلابی نیست و بیشتر از الگوی دیپلماتیک و
مذاکره محور استفاده مینماید. از این رو با توجه به پیامدهای احتمالی یاد
شده، احتمال لغو این پیمان از سوی اخوان المسلمین در حال حاضر اندک است.
2. رژیم صهیونیستی پس از چندین شکست پیاپی از گروههای اسلامی (عقبنشینی از جنوب لبنان و شکست در جنگ 33 روزه، عقب نشینی از غزه و شکست از حماس و سایر گروههای جهادی) در موضع ضعف قرار گرفته است و ظرفیت و توانایی درگیر شدن دوباره در جنگی دیگر را ندارد. در حالی که رژیم صهیونیستی از دو گروه جهادی با امکانات و نفرات اندک شکست خورده است، مسلماً خود را درگیر جنگ با کشوری نخواهد کرد اولاً داعیهی رهبری جهان عرب را دارد؛ ثانیاً دولت و پارلمانی انقلابی و اسلامگرا دارد که دارای مشی ضد صهیونیستی است؛ ثالثاً ارتشی مجهز و قوی در اختیار دارد. بنابراین در صورت لغو یکجانبه پیمان کمپ دیوید، اسراییل نمیتواند رویارویی تند و شدیدی با مصر داشته باشد. اسراییل در این حالت به سمت اقدامهای دیپلماتیک و فشارهای سیاسی برضد مصر و نوار غزه و... پیش خواهد رفت.
بدیهی است که شرایط یاد شده با توجه به مؤلفههای زیر به وقوع خواهد پیوست:
اول؛ دولت مصر با حمایت گستردهی مردمی دست به اقدامی بزند و اساساً به دنبال لغو این پیمان باشد. همچنین جبههی کشورهای حامی مصر و جریان مقاومت باید قوی باشند و چندین کشور مهم و تأثیرگذار منطقه به حمایت از لغو این پیمان بپردازند. در این میان ایران باید نقشی بسیار مهم و مؤثر ایفا کند و اقدام به راه اندازی دیپلماسی منطقهای برای همراه کردن دیگر کشورها با جریان مقاومت نماید.
دوم؛ دولتی که در رژیم صهیونیستی قدرت را در دست دارد، از جریانهای راستگرا و افراطی نباشد. در صورتی که دولت و کنست در دست گروههای یهودیان مذهبی افراطی باشد یا احزابی مانند لیکود - که راستگرا بوده و متأثر از افراطیون است - بر سر کار باشند، احتمال نشان دادن یک واکنش تند بیشتر است. اما اگر احزابی که به دنبال مذاکره با کشورهای عربی هستند و تفکر اسراییل امن (در مقابل اسراییل بزرگ) را پیگیری میکنند، یا برای انعقاد دوبارهی پیمان تلاش میکنند یا در نهایت فشارهای سیاسی بر مصر را افزایش میدهند. بدیهی است که رژیم صهیونیستی در این وضعیت اقدامهای زیر را دنبال خواهد کرد:
1. نیروهای نظامی خود را در مرز صحرای سینا افزایش داده و اقدام به اجرای تحرکات نظامی نوبهای در مرزهای سینا خواهد نمود.
2. ارایهی دعاوی حقوقی برضد دولت مصر در دادگاههای بینالمللی؛
3. اقدام به راهاندازی جنجال سیاسی و عملیات روانی برضد دولت مصر و متقاعد نمودن شورای امنیت به منظور صدور قطعنامههای شدید اللحن علیه مصر. لازم به ذکر است که قطعنامههای یاد شده طیف گستردهای از تحریم اقتصادی و سیاسی تا جنگ علیه این کشور را در بر خواهد داشت؛
4. از کرانهی باختری و نوار غزه به عنوان اهرم فشار استفاده کرده و فشارهای سیاسی، اقتصادی و نظامی خود بر این مناطق را افزایش میدهد.
سخن آخر
بیشک
مردم مصر همچنان که تا کنون محوریترین عامل تحولات مصر بودهاند در
ارتباط با نوع تعامل با رژیم صهیونیستی و لغو پیمان کمپ دیوید نیز ساکت
نخواهند ماند. مقام معظم رهبری در خطبههای نماز جمعهی 14 بهمن 1390 در
رابطه با رویکرد مردم مصر فرمودند: «مردم [مصر]، مصر عزیز و محترم و آزاد
را میخواهند؛ مصرِکمپ دیوید را نمیخواهند، مصرِ فقیر و وابسته را
نمیخواهند، مصرِ تحت فرمان آمریکا و متحد اسراییل را نمیخواهند، مصرِ
متحجر و افراطی و نیز مصر غربگرا و لاییک و وابسته را نمیخواهند.
مصر
آزاد، عزیز، اسلامى و مترقى، مطالبهى اصلى مردم و جوانان است و به دنبال
درگیرى نیستند.»[9] لذا اگر مردم مصر با شرکت در رفراندوم یا حضور گسترده
در میدان التحریر خواهان قطع رابطهی مصر با اسراییل و لغو پیمان کمپ
دیوید شوند، سیاستمداران و احزاب (اعم از اسلامگرا و غیر آن) مصری از آن
تبعیت کرده و اقدامهای لازم برای لغو این پیمان را فراهم خواهند کرد. رژیم
صهیونیستی نیز در این حالت کاری از پیش نخواهد برد. مقام معظم رهبری با
تأکید بر ضرورت لغو این پیمان، خطاب به ملت و دولت مصر فرمودند: «امروز
مصر باید دوباره در صف اول دفاع از آرمان فلسطین قرار گیرد و پیمان خیانت
کمپ دیوید را زیر پا بگذارد و بسوزاند. مصر انقلابى، دیگر نمیتواند انرژى
و گازِ رژیم رو به زوال صهیونیستى را از جیب ملت فقیر و گرفتار خود
بدهد.»[10](*)
پینوشتها:
پینوشتها:
[1]. سیاست و حکومت در فلسطین اشغالى ، مصطفى ملکوتیان ، ص 162.
[5].صلاح الدین هرسنی، اسلام سیاسی در مصر، بازیابی در:
http://www.farheekhtegan.ir/content/view/20672/42/
[6].Bayat , A .( 2009 )Life as Politics: How Ordinary People Change the Middle East. US: Stanford University Press
[8]. http://www.egyptindependent.com/node/365046
http://www.ynetnews.com/articles/0,7340,L-4172297,00.html
* صالح سخاوی و وحید مرادی؛ کارشناس علوم سیاسی /انتهای متن/
+ نوشته شده در پنجشنبه بیستم بهمن ۱۳۹۰ ساعت 0:49 توسط کانون جبهه انقلاب اسلامی شهستان الشتر
|