بهترین عمل برای سلوک و ارتباط باخداوند متعال چیست؟
لزوم ترك معصيت
سوال:
بهترین عمل برای سلوک و ارتباط باخداوند متعال چیست؟
جواب:
همانطور که یک پزشک قبل از بیان هر حکم و دستور درمان، از اموری ما را پرهیز میدهد تا که از کهنهشدن و قوّتیابی بیماری بیمارش را خلاص دهد، شریعت مطهّر اسلام نیز قبل از دستور به انجام هر عملی ما را به پرهیز از اموری امر فرموده است که انجام آنها معصیت و گناه شمرده میشود.
در دستورالعملها و نامههاي مرحوم همداني(رضواناللهتعاليعليه) سفارشهای ويژهاي بر ترك معصيت شده است. در قسمتي از نامهاي كه به يكي از علماي تبريز مرقوم داشته، اين گونه فرموده است: «... آنچه اين ضعيف از عقل و نقل استفاده نمودهام، اين است كه اهّم اشيا از براي طالب قرب، جدّ و سعي تمام در ترك معصيت است.»1 تا اين خدمت را انجام ندهي، نه ذكرت و نه فكرت به حال قلبت فايدهاي نخواهد بخشيد؛ چرا كه پيشكش و خدمتكردن كسي كه با سلطان در مقام عصيان و انكار است، بيفايده خواهد بود. نميدانم كدام سلطان، اعظم از اين سلطان عظيمالشأن است، و كدام نقار (نزاع) اقبح (زشتتر) از نقار با اوست؟2
در قسمت ديگري از همين نامه آخوند همداني(ره) چنين نگاشته شدهاست كه «... فَافهَم! ممّا ذَكَرتُ انّ طَلَبَكَ المحبَّةَ الالهيَّةَ مَعَ كَونِكَ مُرتَكباً للمعصيةِ امرٌ فاسدٌ جداً، و كيف يَخفي عَليك كَونُ المَعصيةِ سَبَباً للنّفرةِ وَ كَونُ النَّفرةِ مانِعةُ الجَمعِ مَعَهُ المَحَبَّةُ؟...»3 پس بفهم از آنچه يادآوري نمودم! بدان كه درخواست محبت خداوندي، با آلودهشدن تو به گناه، امري فاسد است. چگونه بر شما اين نكته پنهان است كه معصيت باعث نفرت و بيزاري است و هرگز با محبّت قابل جمع نيست؟... «اِنّ تَركَ المَعصِيَةِ اَوَّلُ الدِّينِ وَ آخِرِهِ، ظاهِرَهً، وَ بَاطِنَهً، فَبادِر اِلَي المُجاهِدَةِ!...»؛4 البته ترك گناه؛ اوّل، آخر، ظاهر و باطن دين است. پس به سرعت به تلاش و مجاهده بپرداز!
![]() |
در جاي ديگري جناب آخوند (ره) ميفرمايند: «تمام سفارشات اين بينوا به تو، اهتمام در ترك معصيت است. اگر اين خدمت را انجام دادي، آخر الامر تو را به جاهاي بلند خواهد رسانيد.»6
-------------------
پی نوشت ها:
1. محمد بهاري، تذكرة المتقين، ص 177.
2. محمد بهاري، تذكرة المتقين، ص 177، و نيز چلچراغ سالكان، ص 111.
3. محمد بهاري، تذكرة المتقين، ص 177، و نيز چلچراغ سالكان، ص 111.
4. محمد بهاري، تذكرة المتقين، ص 177- 178، و نيز چلچراغ سالكان، ص 111.
5. محمد بهاري، تذكرة المتقين، ص 178- 179، و نيز ياور اميري، چهل نامه عرفاني، ص 15- 16.
6. محمد بهاري، تذكرة المتقين، ص 196، و نيز چلچراغ سالكان، ص 133- 135.