سلسله مباحث اخلاقی با محوریت احادیث مطرح شده در درس مقام معظم رهبری(36)؛
اگر ملتی از آرمان‌‏هایش فاصله بگیرد، اصول را فدای فروع کند؛ پیروی از ولی و امام خویش را فدای قدرت طلبی و جاه طلبی نماید، گناهان جدیدی در بین آن‌‏ها شایع شود، به یکدیگر انواع تهمت‌‌ها را نسبت دهند چنین ملتی باید انتظار یک سری مشکلات فردی و اجتماعی و دور شدن تدریجی از آرمان‌‏هایش و بدتر از آن راضی شدن به وضع موجود را بکشد.
 
اِن‌َّ اللّه‌َ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوم‌ٍ حَتّی‌َ یُغَیِّروا ما بِاَنفُسِهِم‌ (1)
 
یکی از سؤالاتی که ذهن انسان را مشغول می‏سازد این است که چرا مطابق نص صریح قرآن و روایات، هرگاه افراد یک ملتی به گناهی آلوده شوند، همه افراد آن ملت اعم از صالح و فاسد معذب می‌شوند؟ البته این را هم باید در نظر داشت که عذاب الهی تنها به صاعقه و طوفان و امثال این موارد محدود نیست و یکی از بالاترین عذاب‏ها محرومیت از طاعت و بندگی در بُعد فردی و رخت بر بستن نیکی‏ها از یک جامعه در بُعد اجتماعی است.
 
علت مطرح شدن چنین پرسشی، این است که ما تصورمان از جامعه به ادراکات بشری و حسی محدود می‌شود و گمان می‌کنیم جامعه پیکر و جزء نداشته، هر کس برای خود مستقل است و روح جمعی وجود ندارد. حال آن‏که افراد در یک اجتماع، حکم یک پیکر واحد را دارند:
 
چو عضوی به درد آورد روزگار       دگر عضوها را نماند قرار
 
به همین دلیل همه در یک جمع، با یکدیگر اتصال و پیوند دارند، از سعادت هم بهره‏مند هستند و به همین دلیل نیز از بدبختی یکدیگر هم در اجتماع متضرر خواهند شد. علامه طباطبایی(ره) این‏گونه استنباط می‏کند که قرآن برای اجتماع، نه تنها شخصیت بلکه عمر قایل است: «و برای هر امتی دوره و اجلی است، پس چون مدتشان به سرآید لحظه‏ای پس و پیش نمی‏افتند.»(2) قرآن برای اجتماع حتی بیماری و سلامت، سعادت و شقاوت و شرکت در مسؤولیت قایل است. البته دنیای پس از مرگ مطابق قرآن، بر خلاف این دنیا، دار جدایی است «یوم یفرّ المرء من أخیه» دنیای امتیاز آن دنیا است: «وامتازوا الیوم ایها المجرمون»؛ ای تبهکاران! امروز (از مؤمنان) جدا شوید. (3) ولی در این دنیا گاهی تر و خشک با هم می سوزند!
 
رهبر معظم انقلاب در ابتدای یکی از جلسات درس خارج فقه روایتی از امام صادق علیه السلام نقل کردند که در آن به مسأله تغییر سرنوشت انسان‏ها به دست خودشان اشاره شده است.
 
متن روایت به همراه توضیحات معظم له:
 
فی الکافی عن الصادق علیه السلام: انّ الله بعث نبیاً من انبیائه الى قومه و اوحى الیه أن قل لقومک، انّه لیس من اهل قریة و لاناس على طاعتى فأصابهم فیها سرّاء؛ فتحوّلوا عمّا أکره، الاّ تحوّلت لهم عمّا یحبّون الى ما یکرهون. و لیس من اهل قریة و لا اهل بیت کانوا على معصیتى فأصابهم فیها ضرّاء، فتحوّلوا عمّا اکره الى ما احبّ، الا تحوّلت عمّا یکرهون الى ما یحبّون. (4)
 
هیچ قریه‏ای، مردمی، جماعتی، ملتی نیستند که از ما أحبّ الله برگردند به ما کَرِه الله، الّا این‏که خدای متعال هم آن‏ها را متحول می‏کند عمّا یحبّون إلی ما یکرهون. تا ملتی متدین‏اند، اهل اطاعت خدایند، اهل امر به معروف و نهی از منکرند، اهل مجاهدتند، خدای متعال خیراتی را به طرف آن‏ها سرازیر می‏کند. بعد بر اثر عوامل مختلف، این صفات و سجیّات خوب را از دست می‏دهند، میل به گناه پیدا می‏کنند. این طور که شد، خدای متعال هم آن حالت نیکو را به حالت بد بر می‏گرداند.
 
عکسش هم همین‏طور است. نقطه مقابل سرّاء، سختی‏ها و تنگی‏ها و مشکلات است. سنبت الهی در آفرینش انسان‏ها این است. همیشه هم همین‏طور بوده است. نقض نشود به بعضی از ملت‏هایی که اهل گناهند، ‌اما زندگی‏های علی الظاهر در رفاه و پیشرفته‏ای دارند، این نقض وارد نیست.
 
اولاً، آن‏ها بر اساس صفات نیکو مثل پشتکار و نظم در زندگی به آن پیشرفت‏ها رسیدند. معنای این روایت این نیست که ملت‏ها باید از همه جهات خوب باشند تا خدای متعال به آن‏ها رفاه و پیشرفت بدهد. نه، ‌هر صفت خوبی، هر سجیه خوب ملی و عمومی یک تأثیر نیکویی دارد. ملتی که به دنبال علم است اهل تلاش است وقت شناس است بلند همت است،‌ با گذشت است،‌ به یک نتایج درخشانی می‌رسد. این کمالات را که از دست داد،‌ آن نتایج از دستش خواهد رفت.
 
ثانیاً، همان ملت‏هایی که انسان از دور نگاه می‌کند و خیال می‌کند مشکلاتی ندارند،‌این‏ها به خاطر فساد اخلاقشان غرق در مشکلاتند و تأثیرات گناهانشان گریبان آن‏ها را می‌گیرد. بنابراین سنت الهی در مورد همه ملت‏ها و در همه زمان‏ها لایتغیر است. این برای همه ما درس است. (5)
 
 همه‏ی گناهان دارای آثار دنیوی و اخروی هستند. ضمن این‏که این آثار می‏تواند فردی و اجتماعی باشد. از طرف دیگر برخی از آثار گناهان در روایات ذکر شده و بعضی از نظر عقلی قابل اثباتند. بر عکس آن هم صادق است. یعنی اعمال نیک هم دارای اثر فردی و اجتماعی اند. قرآن کریم می‌فرماید: «و ما أصابکم من مصیبه فبما کسبت ایدیکم و یعفوا عن کثیر.» یعنی و هر مصیبتی به شما برسد به سبب دستاورد خود شما و خدا از بسیاری از گناهان در می‌گذرد. (6)
 
هر چه کنی به خود کنی                 گر همه نیک و بد کنی
 
با توجه به این موضوع که جامعه نیز هم‏چون فرد دارای حیات و عمر و... است لذا اگر گناهانی از فرد به جامعه سرایت کند و به گونه‏ای جامعه به آن گناهان مبتلا شود آن‏گاه باید انتظار داشت که اثر آن گناه به جامعه سرایت کند. البته اگر مواردی از ابتلا به گناه مشاهده شود نباید آن جامعه را بیمار دانست بلکه بیماری و آثارش در آن جایی صدق می‏کند که میزان ابتلا بسیار زیاد و فراگیر شده باشد. برای مثال عفت اگر در یک شخص از بین برود او مطرود جامعه و اطافیان می شود ولی اگر عفت از جامعه‏ای برود دیگر کسی او را طرد و محروم نمی‏کند. ولی در عوض آثار و مفاسد دیگری مبتلا به آن جامعه خواهد شد. یا مثلاً درباره ربا قرآن می‏فرماید: «یمحق اللّه الربوا و بربی الصدقات» (7) محق و نابودی و ویرانگری از لوازم جدائی‌ناپذیر ربا است همچنان‏که برکت و نمو دادن مال از آثار صدقه است. هرچند ممکن است این نتایج فوراً محقق نشود ولی در تحقق آن‏ها تردیدی نخواهد بود.
 
در روایات، برخی از آثار اجتماعی گناهان ذکر شده مانند روایت زیر از رسول اکرم (ص): پنج چیز است که اگر به آن‏ها برخورد کردید از آن‏ها به خدا پناه برید: هرگز در مردمی زنا پیدا نشود که آن را آشکار کنند؛ جز اینکه در ایشان طاعون و دردهایی که در گذشتگان آن‏ها سابقه نداشته پدیدار شود و از پیمانه و ترازو کم نگذارند، جز این‏که به قحطی و سختی مخارج زندگی و ستم سلطان گرفتار شوند، و از دادن زکات منع نکنند جز اینکه آمدن باران آسمان بر آن‏ها ممنوع شود و اگر به سبب چهارپایان نبود، هیچ باران بر آن‏ها نبارد. و عهد و پیمان خدا و رسول خدا(ص) را نشکنند مگر آنکه دشمنان‏شان بر آنها مسلط شوند و بخشی از آن‏چه در دست آن‏هاست، بگیرند و حکم به غیر آن‏چه خدا نازل کرده است نکنند مگر آن‏که خداوند عزیز و جلیل، سختی و شدت را در بین آن‏ها قرار دهد.» (8)
 
با توجه به متن روایات، گناه، باعث نزول بلا و آفات برای فرد و جامعه می‌شود. حتی در حدیثی از امام رضا(ع) می‌خوانیم که: «هرگاه بندگان خدا گناهانی را بوجود بیاورند که قبل از آن به این گناهان عمل نمی‌کردند، خداوند بلای تازه ای برای آن‏ها به وجود می‌آورد که سابقه نداشته است.»(9)
 
مطابق این روایت (که از حضرت امیرالمؤنین نیز نقل شده است) معاصی جدید در جامعه، بلا و آفات و گرفتاری‏های جدیدی را به همراه خواهند داشت. بیماری‏های جدیدی مانند ایدز، گسترش مواد مخدر جدید، افزایش فوت ناگهانی به ویژه در جوانان، شیوع بیماری‏های روحی و روانی و... به نوعی اثرات وضعی گناهان جدید است.
 
در قرآن کریم تعبیری داریم مبنی بر این‏که نه تنها ارتکاب گناه بلکه علاقه داشتن به شیوع و دامن زدن به آن‏ها نیز موجبات عذاب دردناک الهی را در دو جهان فراهم می آورد: «کسانی که دوست دارند زشتی‏ها در میان مردم با ایمان شیوع یابد، عذاب دردناکی برای آنان در دنیا و آخرت است و خداوند می‏داند و شما نمی‏دانید.» (10)
 
در اسلام، از تظاهر به گناه به شدت منع شده و دستور عیب پوشی داده شده است. یکی از دلایلش این‏که گناه، همگانی نشود. بنابراین رابطه معکوسی در این زمینه بین عمل صالح و گناه وجود دارد به این صورت که اعمال صالح پنهانی از اجر بیشتری نسبت به اعمال آشکار برخوردارند تا جایی که اگر بیش از اندازه به آشکار شدن عمل اصرار بورزیم حتی به دلیل ریا ممکن است آن عمل از نامه اعمال ما محو شود! (به این مضمون در روایتی از امام باقر (ع) تصریح شده است)  اما در طرف مقابل هرچه گناه، آشکارتر شود بر میزان عقوبت آن افزوده می‏شود.
 
عمل صالح، هرچه پنهانی‏تر، اجر بیشتر. گناه، هرچه آشکار، عقوبت شدیدتر.
 
گناه، همانند آتش است. وقتی این آتش در نقطه‏ای از جامعه روشن شود، باید کوشید تا خاموش شود وگرنه حرارت آن بر همه‏ی بخش‏های زندگی در آن جامعه اثر منفی خواهد گذاشت. ضمن این‏که هرچه آتش شعله‏ ورتر شود، خاموش نمودن آن نیز مشکل‏تر خواهد شد. این‏جاست که اثر امر به معروف و نهی از منکر بیش از پیش آشکار می‏شود. اگر جلوی شعله‏های گناه در همان ابتدا از طریق امر به معروف و نهی از منکر گرفته شود دیگر نیازی به اتخاذ تدابیر کلان تر نیست و در غیر این صورت حتی بهترین تصمیم‏ها هم عملی نخواهد بود. از این گذشته، پلیدی گناه در نظر عامه مردم و حفظ ظاهر جامعه از آلودگی‏ها، سدّ بزرگی در برابر فساد است که اشاعه فحشا و نشر گناه و تجاهر به فسق، این سدّ را می‏شکند، گناه را کوچک می‌کند و آلودگی به آن را ساده می‏نماید.
 
جمله «ان الله لا یغیر ما بقوم حتى یغیروا ما بانفسهم» که در دو مورد در قرآن با تفاوت مختصرى آمده از یک قانون کلى و عمومى پرده بر می دارد، قانونى حرکت آفرین و هشدار دهنده! این قانون که یکى از پایه‏هاى اساسى جهان بینى و جامعه شناسى در اسلام است. به ما مى‌گوید مقدّرات شما قبل از هر چیز و هر کس در دست خود شماست. هر گونه تغییر و دگرگونى در خوشبختى و بدبختى اقوام در درجه اول به خود آ‏ن‏ها باز می‏گردد. شانس، طالع و تصادف و تأثیر اوضاع فلکى و مانند این‏ها هیچ‏کدام پایه ندارد، اساس بر این است که ملتى خود بخواهد سربلند و پیروز و پیشرو باشد، یا به عکس خودش تن به ذلت و زبونى و شکست دهد.
 
تاکنون کتاب‏ها یا مقالات زیادى درباره عوامل پیروزى مسلمانان نخستین و عوامل عقب نشینى مسلمین قرون بعد، نوشته شده، که بسیارى از بحث‏هاى آنان به کاوش در سنگلاخ و بیراهه مى ماند، اگر بخواهیم از اصل فوق که از سرچشمه وحى به ما رسیده الهام بگیریم باید هم آن پیروزى و هم آن شکست و ناکامى را در تغییرات فکرى و عقیدتى مسلمانان جستجو کنیم نه غیر آن. در انقلاب‏هاى معاصر از جمله انقلاب ملت مسلمانان ایران نیز این مسأله به وضوح مشاهده می‏شود. تنها یک نکته اساسی باقی می‏ماند: این‏که هر چقدر هم در ابتدای حرکت و انقلابمان، با نیت صحیح وارد شویم ولی این نمی تواند ضمانتی برای ادامه کار باشد. (11)
 
اگر ملت ما و هر ملت دیگری از آرمان‏هایش فاصله بگیرد، دچار اختلافات درونی شود، اصول را فدای فروع کند، پیروی از ولی و امام خویش را فدای قدرت طلبی و جاه طلبی نماید، گناهان جدیدی در بین آن‏ها شایع شود، امر به معروف و نهی از منکر را ترک کنند، به یکدیگر انواع تهمت‌ها را نسبت دهند و همه همّ و غم خویش را صرف تخریب هم نمایند و به طور کلی دچار انواع بد اخلاقی‏هایی شوند که تا قبل از آن در بینشان نبوده، چنین ملتی باید انتظار یک سری محرومیت‏ها، مشکلات، عذاب‏های فردی و اجتماعی و مهم تر از همه دور شدن تدریجی از آرمان‏هایش و بدتر از آن راضی شدن به وضع موجود را بکشد.
 
پی نوشت‏ها:
 
1- سوره رعد، آیه 11؛ یعنی خداوند سرنوشت هیچ ملتی را دگرگـون نمی کند مگر این‎‏که آنان آن‏چه را که در خـودشـان هست، تغییـر دهنـد
 
2- «لکل امّة اجلٌ، فاذا جاء اجلهم لایستأخرون ساعة و لایستقدمون» سوره اعراف، آیه 34
 
3- سوره یس، آیه 59
 
4- کتاب الشافی، صفحه 600
 
5- بیانات فوق در تاریخ 11/11/88 در ابتدای یکی از جلسات درس خارج فقه معظم له ایراد گردید.
 
6- سوره شوری، آیه 30؛ این آیه به خوبی نشان می‌دهد، برخی از مصائبی که دامنگیر آدمی می‌شود، یک نوع مجازات الهی و هشدار است؛ هر چند استثنائاتی هم دارد. در حدیثی از امیر مومنان علیه السلام می‌خوانیم که پیامبر گرامی خدا (ص) فرمود: «این آیه (و ما اصابکم من مصیبه ...) بهترین آیه در قرآن مجید است. ای علی! هر خراشی که از چوبی (بر تن انسان) وارد می‌شود، و هر لغزش قدمی، بر اثر گناهی است (که از او سر زده است) و آنچه خداوند در دنیا عفو می‌کند، گرامی تر از آن است که (در قیامت) در آن تجدید نظر فرماید، و آن‏چه را که در این دنیا عقوبت فرموده است، عادل تر از آن است که در آخرت، بار دیگر کیفر دهد.»
 
7- سوره بقره، آیه 276
 
8- الکافی، ج 2، ص 373
 
9- کُلَّمَا اَحْدَثَ النَّاسُ مِنَ الذُّنُوبِ مَا لَمْ یَکُونُوا یَعْمَلُونَ، أَحْدَثَ اللّهُ لَهُمْ مِنَ الْبَلاَءِ مَا لَمْ یَکُونُوا یَعُدُّون؛ کتاب الشافی، ص 600
 
10- «إِنَّ الَّذِینَ یُحِبُّونَ أَن تَشِیعَ الْفَـحِشَةُ فِی الَّذِینَ ءَامَنُواْ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ فِی الدُّنْیَا وَ الاْءَخِرَةِ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ وَ أَنتُمْلاَ تَعْلَمُونَ » سوره نور، آیه 19
 
11- رجوع شود به تفاسیر نمونه و المیزان، ذیل آیه 11 سوره رعد
 
علی تبریزی؛ پژوهشگر/انتهای متن/
http://www.borhan.ir/NSite/FullStory/News/?Id=2446